اصحاب اجماع

اصحاب اجماع

یاران امام باقر(ع)
۱. زُرارَة بن اَعین
۲. مَعروفِ بنِ خَرَّبوذ
۳. بُرَید بن معاویه
۴. ابوبصیر اَسَدی یا (ابوبصیر مرادی)
۵. فُضَیل بن یسار
۶. محمد بن مُسلِم

یاران امام صادق(ع)
۱. جَمیل بن دَرّاج
۲. عبدالله بن مُسکان
۳. عبدالله بن بُکَیر
۴. حَمّاد بن عثمان
۵. حماد بن عیسی جهنی
۶. اَبان بن عثمان

یاران امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)
۱. یونس بن عبدالرحمن
۲. صَفوان بن یحیی
۳. اِبن اَبی عُمَیر
۴. عبدالله بن مُغَیرِه
۵. حسن بن محبوب یا (حسن بن علی بن فَضّال، فَضالَة بن ایوب و عثمان بن عیسی)
۶. احمد بن ابی نصر بزنطی

اَصْحاب اِجْماع گروه مشخصی از راویان که از نظر عالمان رجالی در مرتبه بالایی از وثاقت هستند. طبق نظر مشهور این افراد هجده نفرند که در شمار اصحاب امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) هستند. تمام عالمان این افراد را موثق می‌دانند و برای آنان درجه بسیار بالایی از اعتبار قائل‌اند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند در تغییر است.

نامگذاری

کَشّی در کتاب رجالش در سه مورد (هنگام نام‌بردن از اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)؛ اصحاب امام صادق(ع)؛ و اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)، نام چندین نفر از راویان را برجسته کرده و از اجماع علمای امامیه بر صحیح دانستن روایات این افراد سخن گفته است، مثلا درباره چند تن از اصحاب امام صادق(ع) می‌گوید: «امامیه بر صحیح دانستن روایات صحیح آنان(یعنی روایاتی که از آنان با سند صحیح به ما رسیده) و نیز بر تصدیق گفتارشان اجماع دارند». چون کَشّی در توصیف آنان از کلمه «اجماع» استفاده کرده است، نام این عده را اصحاب اجماع گذاشته‌اند.

جایگاه

راویانی که جزو اصحاب اجماع هستند مورد اعتماد علمای شیعه هستند. البته دیدگاه‌ها درباره میزان اعتماد به آنان متفاوت است و از اعتقاد به وثاقت خود این افراد تا ثقه‌دانستنِ هر کسی که این افراد از آنان روایت کرده باشند متفاوت است. این نظرات را می‌توان به سه دسته تقسیم کرد:

  • وثاقت تمامِ راویانِ سلسه سند: برخی ادعا کرده‌اند هر حدیثی که یکی از این افراد در سلسله سندآن باشند، حتی اگر آن حدیث، مرسل باشد، آن حدیث مقبول است. حتی بالاتر از این نیز ادعا شده است که هر سندی که این افراد در آن باشند، موجب توثیق همه راویانی می‌شود که در آن سلسله سند ذکر شده‌اند و دلیل این ادعا آن است که گفته شده: «اصحاب اجماع از کسی روایت نمی‌کنند مگر آنکه آن فرد ثقه باشد». آیت الله خویی این ادعا را رد کرده و مدعی شده است این افراد بارها از فرد ضعیف روایت کرده‌اند.
  • موثق بودن تمام روایات: برخی ادعا کرده‌اند چنانچه این افراد در سلسله سند حدیث باشند و سند حدیث نیز تام باشد، حتی اگر آدم فاسقی هم در آن سند باشد، آن روایت موثق قلمداد می‌شود. صاحب وسائل در اوایل فایده هفتم آخر کتابش هم همین مبنا را قبول کرده است. سید بحرالعلوم نیز در الدرة النجفیة ذیل ابن ابی عمیر همین مبنا را انتخاب کرده است.
  • وثاقت خود اصحاب اجماع: برخی از علما از جمله آیت الله خوئی معتقدند اجماع بر وثاقت این افراد بوده است به این معنا که دروغ نمی‌گفته‌اند و درجه بالایی داشته‌اند؛ اما به این معنا نیست که تمام روایاتِ منسوب به آنان مقبول باشد.

تاریخچه

از نظر تاریخی، اساس پیدایش اصطلاح اصحاب اجماع به دهه‌های گذار از سده ۳ به ۴ق، و به تعبیراتی از کَشّی، رجالی مشهور امامی در مواضعی از کتاب رجال، باز می‌گردد. گفتار شیخ طوسی (متوفی ۴۶۰ق) در عُدّة الاصول می‌تواند اشاره به اصحاب اجماع داشته باشد، آنجا که می‌گوید: «امامیان به آنچه زراره، محمد بن مسلم، برید، ابوبصیر، فضیل بن یسار و مانند ایشان از اهل حفظ و ضبط روایت کرده‌اند، عمل می‌نمایند و آن را به روایت کسی که ویژگی‌هایش به پایه آنان نمی‌رسد، ترجیح می‌دهند».

مفهوم و اصطلاح اصحاب اجماع از سده ۶ق میان رجالیان اسلامی رواج یافته است و ابن شهرآشوب، علامه حلی، ابن داوود حلی، و پس از اینان شهید اول و شهید ثانی به گونه‌هایی این اجماع را متذکر شده‌اند.

شیخ بهایی (متوفی ۱۰۳۰ق.) به اصحاب اجماع سخت توجه داشت و مدعی بود وجود حدیثی در اصلی که انتساب آن اصل به اصحاب اجماع معروف باشد، دلیل بر صحت آن حدیث است. میرداماد نیز به این مطلب پرداخته، و احادیث اصحاب اجماع را صحیح حقیقی یا در حکم صحیح دانسته است. وی بنابر استنباط خویش از عبارت کشی، معتقد است که حتی احادیثِ مرسل این گروه نیز در حکم صحیح است.

علمای اخباری هچون محمد امین استرآبادی، فیض کاشانی، حسین بن شهاب الدین کرکی و حر عاملی در جهت ادعای خویش بر صحت جمیع احادیث کتب اربعه و سایر کتب مورد اعتماد حدیثی شیعه، بر وجود این اجماع و صحت احادیث اصحاب آن پافشاری بسیار داشتند و در واقع اهتمام علمای سده‌های متأخر به این موضوع شاید بیشتر به سبب عنایت اخباریان به این مسأله بوده است. از متأخران، شفتی در این باره رساله‌ای مستقل (چ ۱۳۱۴ق) نگاشته است.

اسامی

در منابع نام هجده‌نفر از اصحاب امام باقر(ع) تا امام رضا(ع) را به‌عنوان اصحاب اجماع بیان کرده‌اند.

اصحاب امام باقر(ع) و امام صادق(ع)

کَشّی اصحاب اجماع امام باقر(ع) و امام صادق(ع) یعنی کسانی از آنها که هر دو امام را درک نموده‌اند، چنین معرفی می‌کند:

البته کَشّی نام ابو بصیر اسدی را می‌برد ولی در ذیل اضافه می‌کند که بعضی به جای ابو بصیر اسدی (یحیی بن ابی‌القاسم اسدی)، ابو بصیر مرادی را ذکر کرده‌اند که همان لیث بن البختری است. هر دو ابو بصیر جزو اصحاب آن دو امام هستند که گاه این دو را با هم اشتباه می‌گیرند.

اصحاب امام صادق(ع)

از نگاه کشی اصحاب اجماع امام صادق(ع) عبارتند از :

اصحاب امام کاظم(ع) و امام رضا(ع)

اصحاب اجماع امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) از دیدگاه کشی عبارتند از:

  1. یونس بن عبدالرحمن
  2. صَفوان بن یحیی
  3. اِبن اَبی عُمَیر
  4. عبدالله بن مُغَیرِه
  5. حسن بن محبوب
  6. احمد بن محمد بن اَبی نَصر بَزَنطی.

کشی خاطر نشان کرده است که برخی از امامیان، به جای حسن بن محبوب، کسانی چون حسن بن علی بن فَضّال، فَضالَة بن ایوب و عثمان بن عیسی را مطرح کرده‌اند.

تعداد

نقل مشهور که بر اساس گزارش کشی شکل گرفته است، اصحاب اجماع را هجده نفر می‌دانند. اما دو نقل غیرمشهور نیز در این زمینه مطرح شده است.

ابن داود در رجالش به نقل از کَشّی، حمدان بن احمد را به اصحاب اجماع افزوده است. با این حساب، ابن داود اصحاب اجماع را نوزده نفر می‌داند. ولی در نسخه‌های موجود از رجال کشی، حمدان جزو اصحاب اجماع ذکر نشده است، از این رو، محدث نوری احتمال داده که ابن داود به نسخه‌ای از رجال کشی دسترسی داشته که به دست ما نرسیده، خصوصا که آنچه از رجال کشی به دست ما رسیده، خلاصه‌ای از کتاب اصلی است و شاید در نسخه اصلی همان طوری بوده ابن داود نقل کرده است.

محدث نوری تعداد اصحاب اجماع را ۲۲ یا ۲۳ نفر می‌داند. او می‌گوید گرچه کشی از هجده نفر نام برده است، اما او قصد نداشته است که بگوید اجماع منحصر به همین تعداد است؛ بلکه می‌گوید به نظر من آنچه محل اجماع است این عده هستند. در نتیجه شاید اجماع دیگری باشد ولی صحت آن اجماع نزد او احراز نشده باشد. همچنین کسانی دیگر که به جای ابو بصیر اسدی و حسن بن محبوب افراد دیگری را ذکر کرده‌اند در صدد این نیستند که بگویند غیر از اینها اجماعی وجود ندارد. نتیجه این می‌شود که یک اجماع را کشی نقل می‌کند و دیگران هم افراد دیگری را داخل در اجماع می‌دانند؛ از این رو می‌توانیم سخنان هر دو گروه را بپذیریم و همه آن افراد را داخل در اصحاب اجماع بدانیم. او تمام افراد مورد اختلاف(لیث بن البختری، الحسن بن فضال، فضالة بن ایوب، عثمان بن عیسی) را در کنار نام‌های مشهور جزو اصحاب اجماع قرار می‌دهد

تک‌نگاری‌ها

با توجه به اهمیت و جایگاه اصحاب اجماع، در بسیاری از کتب حدیثی و رجالی به این موضوع پرداخته شده است. علاوه بر این، تک‌نگاری‌هایی نیز در این باره نگاشته شده است.

پانویس

  1. اختیار معرفة الرجال، ج۲، ص۶۷۳.
  2. شبیری زنجانی، بحث اجماع
  3. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۹-۶۳
  4. خویی، معجم رجال الحدیث، ج۱، ص۵۹-۶۳
  5. خویی، صفحه ۶۱.
  6. ص ۶۳
  7. 4/211، ۲۸۰
  8. ص ۲۱-۲۲، جاهای مختلف.
  9. ص ۱۱، ۳۸۴، جاهای مختلف.
  10. نک: نوری، ۳/۷۵۹
  11. 2/131
  12. ص ۲۶۹
  13. ص ۴۵- ۴۸
  14. ص ۱۸۱-۱۸۳
  15. الاصول...، ۵۶ - ۵۹، الوافی، ۱/۱۱، قس: ۱/۱۲
  16. ص ۸۸ - ۸۹
  17. 30/224، ۲۴۵
  18. نیز نک: نوری، ۳/۷۵۸- ۷۵۹.
  19. نیز برای نمونه‌هایی، نک: آقابزرگ، ۲/۱۱۹-۱۲۰، ۴/۵۷.
  20. کشی، ص۲۳۸.
  21. شبیری زنجانی، بحث اجماع
  22. ص ۳۷۵
  23. کشی، معرفه الرجال، ص۵۵۶.
  24. کشی، معرفه الرجال، ص۵۵۶.
  25. ابن داود، کتاب الرجال، منشورات الرضی، ص۸۴.
  26. محی‌الدین الموسوی الغریفی، قواعد الحدیث،‌دار الأضواء بیروت چاپ ۲، ۱۴۰۶ق، ص۴۰-۴۱
  27. محی‌الدین الموسوی الغریفی، قواعد الحدیث،‌دار الأضواء بیروت چاپ ۲، ۱۴۰۶ق، ص۴۰-۴۱
  28. باقری بیدهندی، ناصر، «اصحاب اجماع»، علوم حدیث شماره ۶، ۱۳۷۶.
  1. اجمتعت العصابة علی تصحیح ما یصح عنهم و تصدیقهم فیما یقولون

منابع

  • آقابزرگ، الذریعة؛ ابن داوود حلی، حسن، الرجال، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۴۲ش.
  • ابن شهرآشوب، محمد، مناقب آل ابی طالب، به کوشش هاشم رسولی محلاتی، قم، مکتبة الطباطبایی.
  • امین استرابادی، محمد، الفوائد المدنیة، تبریز، ۱۳۲۱ق.
  • باقری بیدهندی، ناصر، «اصحاب اجماع»، علوم حدیث شماره ۶، ۱۳۷۶.
  • حر عاملی، محمد، خاتمة تفصیل وسائل الشیعة، به کوشش محمدرضا حسینی جلالی، قم، ۱۴۱۲ق.
  • شهیدثانی، زین الدین، الروضة البهیة، چ سنگی، ایران، ۱۳۱۰ق.
  • شیخ بهایی، محمد، «مشرق الشمسین»، همراه الوجیز، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۹ق.
  • طوسی، محمد، عدة الاصول، چ سنگی، تهران، ۱۳۱۴ق.
  • علامة حلی، حسن، رجال، به کوشش محمد صادق بحرالعلوم، نجف، ۱۳۸۱ق / ۱۹۶۱م.
  • فیض کاشانی، محسن، الاصول الاصیلة، به کوشش جلال الدین محدث ارموی، تهران، ۱۳۴۹ش.
  • فیض کاشانی، الوافی، چ سنگی، ایران، ۱۳۲۴ق.
  • کرکی، حسین، هدایة الابرار، بغداد، ۱۳۹۶ق.
  • کشی، محمد، معرفة الرجال، اختیار طوسی، به کوشش حسن مصطفوی، مشهد، ۱۳۴۸ش.
  • میرداماد، محمدباقر، الرواشح السماویة، قم، ۱۴۰۵ق.
  • نوری، حسین، مستدرک الوسائل، تهران، ۱۳۸۴ق.

پیوند به بیرون

  • منبع مقاله: